خاطرات اروپا: آهسته با لاله ها
کارناوال گل یا ای کاشکی ... خلاقیتی... در کار بود
در اواخر تابستان جشن هایی به مناسبت برداشت گل ها می گیرن و در شهر کارناوالی از احجام عجیب و غریبی که با گل درست کردن در شهر می گردونن و بعد به بهترین احجام در هر رشته جایزه می دن. من بعد از کلی انتظار و از دست دادن چند برنامه بلخره موفق شدم چنین برنامه ای رو در دهکده زیبای وینکل ببینم. خود شهر جای دنج و آرومیه و بسیار زیبا و تمیزه. گویی به شکل مجازی وارد یه مجله معماری شدی. فضاها و محیط عمومی و ویلاها کاملا منظم و مرتب و تمیزه و همه چیز با ذوق و سلیقه قابل تحسینی طراحی و ساخته شده.
اما ماجرای این کارناول. به طور هم زمان چند برنامه تدارک دیده شده بود. در مجموع 22 مجسمه و حجم با ابعاد متفاوت و مربوط به چهار رده سنی کودکان، نوجوانان، جوانان و بزرگسالان که به ترتیب از احجام کوچک تا غول آسا بود در کارناوال به نمایش درآمدن. مردم در دو سوی خیابان های مسیر حرکت کارناوال ایستاده بودن. در کنار این نمایش بازاری هم برای عرضه بذر و پیاز گل ها و سایر دست فروشان و غرفه های مواد غذایی بود.
برای سرگرمی کودکان هم چند دستگاه چرخ فلک و تاب پرنده گذاشته بودن. مراسم شاد و مفرحی بود. همه یه جوری سرکار بودن. هر کسی مشغولیات خودش رو داشت. گرچه ظاهر ماجرا چیزی در حد نمایشات کودکانه بود اما همگی به خصوص بزرکترها با جدیت کارشون رو می کردن.
مراسم اول با حرکت نمایشی موتورسواران سه چرخ شروع شد و بعد رژه ارکستر سازهای بادی و ضربی. بعد به ترتیب مجسمه هایی که با گل های بی زبون درست شده بود به راه افتادن. راستش رو بخواین طرح ها و ایده های این احجام به شکل غم انگیزی مضحک و ابلهانه بود. حیف این همه گل زیبا که صرف ساخت یه همچه احجام احمقانه ای شده بود. چه تلاشی، چه زحمتی، چه دقتی، اما افسوس که حاصل کار چیزی کم از فاجعه نداشت. ای کاش کمی از ذوق و سلیقه ای که ساخت محیط زندگیشون داشتن برای طراحی این احجامی که با هزاران گل بی زبون ساختن به کار می بردن.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر