۱۳۹۰ اردیبهشت ۱۲, دوشنبه

کارگران جهان بی خیال شوید

دیروز روز جهانی کارگر بود و شهر دست چپی ها بود و طبق روال هر ساله مراسمی برای راهپیمایی تدارک دیده بودن. اینجا تعطیلات پراکنده در سال کمه اما این اول ماه مه واقعا همه جا رسما تعطیله و امسال هم که افتاده بود روز یکشنبه که تعطیلیه مضاعفه. (قبلا گفته بودم که مثلا مرکز فرهنگی هنری ژرژ پمپیدو از بین تمام تعطیلات سال فقط یک روزش تعطیله و اون هم اول ماه مه).

برای منه ندید بدید، که دوست داشتم چنین مراسمی رو در یک کشور صنعتی ببینم دیروز بسیار هیجان انگیز بود. روز کارگر بود و تو شهر چپی ها میدون دار بودن، اون هم از همه نوعش. از گروه های ماست سوسیالیست بگیر تا گروه های دو آتشه مهاجر. مسیر راهپیمایی از میدان جمهوری به میدان ملت از طریق خیابان ولتر بود. گروه ها هر کدوم برای خودشون برنامه داشتن که شامل خواندن سرود، پخش تراکت، پخش موسیقی و گاه اجرای موسیقی زنده و رقص بود. شعار هم که مرتب علیه امپریالیسم و کاپیتالیسم و فاشیسم و دیکتاتوری می دادن و ترجیع بندش فحش به سارکوزی و ماری لوپن بود.


اما از همه جالب تر گروه های مختلف مهاجرین آسیایی و افریقایی و امریکای لاتین بودن که هر کدوم با پرچم ها و پلاکارت های مخصوص خودشون راه افتاده بودن و اعتراض خودشون رو به شرایط نامطلوب و غیر انسانی در کشورهاشون اعلام می کردن و یا از مبارزینشون تجلیل می کردن.اینها هم معمولا برنامه هاشون همراه با موسیقی و رقص بومی بود.


مراسم کم و بیش شبیه کارناوال بود اما از نوع انقلابیش. برخلاف کارناول روتردام هلند که ماجراش رو قبلا گفتم و هنوز تلخی اون نمایش پر آب رنگ اما غیرانسانیش از یادم نرفته، این یکی کاملا مردمی و اون هم از نوع انقلابیش بود. برخلاف اونجا که همگی بازیگر نمایشی بهره کشانه برای تبلیغ کالاهای شرکت های بزرگ تجاری بودن، اینجا همگی برای اعتراض به شرایط ناعادلانه و غیر انسانی جوامعشون و مبارزه با بی عدالتی سیستم سرمایه داری و خفقان نظام های دیکتاتوری ریخته بودن تو خیابون و هنرنمایی می کردن.


گروه ها و کشورها به ترتیب پشت سر هم قطار شده بودن و هر گروه علم و کتل خودش رو داشت. گروه های موسیقی و رقص هم با لباس های محلی و بومی بودن. حال و هوای پر شر و شوری بود و هر گروهی که رد می شد با موسیقی های انقلابی خودش و با تصاویر مبارزینش ابراز وجود می کرد....علاوه بر کشورهای عربی و به ویژه الجزایر و تونس و سوریه، و کشورهای افریقایی مستعمره سابق فرانسه، کردها هم برای خودشون گروه داشتن و همگی دوره گرفته بودن و زن و مرد می رقصیدن. اما امریکای لاتینی ها از همه جالب تر بودن با اون سرودها و آهنگ های انقلابی آشناشون که یه باره آدم رو می برد به دهه شصت. گروه های رقصنده شون هم به خصوص مال پرو و بولیوی خیلی دیدنی بود. پوستر چه گوارا هم تقریبا در بیشتر گروها بود. در میدان ملت هر گروه متینگ سیاسی راه انداخت بود و سخنرانی های پرشور و فریاد های مرگ بر این و آن بلند بود. سخنرانان گاه با چنان شدت و حدتی سخنرانی می کردن و خط و نشون می کشیدن که احتمالا اگه قدرت دستشون بود در حکومت داری چیزی کم از مخالفانشون نمی ذاشتن.


یه سخن معروف بین فرانسوی ها رایجه که میگه سوسیالیسم بر ضد سرمایه داریه. سرمایه داری بهره کشی انسان از انسانه، ولی سوسیالیسم برعکسه! این سخن شاید به بهترین نحو گویا کل ماجرا باشه. بی خود نیست که این روزا می گن صرف نظر از آرمان ها و ایده آل هات، اگر توی مرامت خشونت یا تبعیض هست هیچ فرقی با دشمنانت نداری. با این حال واقعیت نشون داده که تفکرات ایدئولوژیک بدون این دو عامل اصلا کارشون پیش نمی ره.


کارگران جهان معلوم هست کجایید


ایرانی های مقیم مرکز هم یه برنامه راه پیمایی رو در همین مراسم تدارک دیده بودن و گروه های فداییان و غیره هم فراخوان داده بودن که ایرانی ها شرکت کنن. ولی تعداد زیاد نبود و سر جمع 50 نفر هم نمی شدن. احتمالا کارگرا یا مشکلات صنفیشون حل شده یا آدرس محل راهپیمایی رو پیدا نکرده بودن. در هر صورت تنها هنر نمایی ایرانی ها پخش سرود و آهنگ های انقلابی ایرانی بود که گذشته از ترانه های خاطره انگیز قدیمی، چند ترانه جدید هم بود که از اون میون ترانه ضد امپریالیستی گروه آبجیز به نام دمکراسی از همه خوشمزه تر بود!


صحبت خوشمزگی شد این رو هم بگم کلی بساط اغذیه فروشی هم در طول مسیر دایر بود و برخیش هم غذاهای بومی می دادن. یه بساطی از دود و دم برای کباب راه انداخته بودن که بیا و ببین.