۱۳۸۸ اسفند ۱۳, پنجشنبه

تنها چه می ماند؟

مصاحبه با فریما فرجامی رو در مجله چلچراغ خوندم. باید اعتراف کنم بسیار تکان دهنده بود. از اون هنرپیشه به یاد ماندنی موجودی به جا مونده که جز چهره اش نشانی از آدم قبلی نداره. پاسخ های تکراری و قطار کردن مطالب بی ربط حکایت از ذهن آشفته ای داره که قربانی فراموشی شده. روان ِ پریشانی که خاطراتش دیگه جز برای خودش برای هیچ کس دیگه ای مفهوم نداره، حتی اون هایی که خود بخشی از اون خاطره بودن. حضور در کنار آدمی که زمانی می شناختیش و حالا تبدیل به بیگانه ای شده که فقط برخی شباهت های ناقص با اولی داره، کمی آدمو مضطرب می کنه. پيشنهاد مي كنم اين مجله رو بخونيد براي مزاجتون خوبه!
مجله چلچراغ مجله بسیار جالب و جذابیه که به نوعی صدای نسل سومی ها هم محسوب می شه. گنجینه ای از ادبیات، اصطلاحات و دلمشغولی های این نسله و به طور کل بازتاب گفتمان (دیسکورس) جوانان امروز ایرانه. من که همیشه طنازی های زبان این جوانان رو دوست داشتم و حسابی ازش لذت بردم. ولی در عین حال همیشه هم این اندوه جانکاه (واقعا به مفهوم واقعی کلمه، کاهنده جان) روداشتم که این زبان بسته ها در چه شرایطی دارن زندگی می کنن. و چطور بهترين سال هاي عمرشون رو در اين اوضاع غريب ِ واقعا بي نظير سپري مي كنن. (يكشنبه 9 اسفند)

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر