۱۳۸۹ اسفند ۶, جمعه

پرخاشگران تازه نفس صحاری

بخشی از مطلب اخیر محمد قائد، به همراه لینک متن کامل

چندی پیش با تحقیر و تخطئه، و البته چندین علامت تعجب، خبر دادند نوهٔ یکی از سرانِ درهچل‌افتادهٔ جمهوری اسلامی دنبال تحصیل موزیکولوژی در خارجه رفته است.

موسیقی‌شناس‌شدن نوهٔ‌ اهل حوزه تنها به این معنی نیست که فردْ پلهای پشت سر را خراب می‌کند و راه برگشتی به خویشتن‌خویش در کار نخواهد بود. به این معنی هم هست که کلاً در حیطهٔ کار سیاسی در ایران از نظر استعداد سوارشدن به سر خلایق ردّ صلاحیت شود. شیره‌مالی و سپس دبـّه‌درآوردن و دودوزه‌بازی و پشتک و وارو و توسل به پرخاش و خشونت از موزیکولوگ ساخته نیست.

در بدترین حالت، با آثار و نظریه‌های چنین آدمی از سوی برخی اهل فن مخالفت می‌شود. درهرحال، بعید است دیدگاه زیبایی‌شناختی،‌ هر اندازه قابل بحث، بتواند اسباب رنج و درد دیگران را فراهم کند، تا چه رسد که نسق بگیرد و پدر در بیاورد.

در نیرنگستان آریایی‌ـ اسلامی‌مان انگار چنین مقدّر است که عده‌ای بریزند بگیرند اما نسلهای بعدی آن حاکمان درست به این سبب که مرفّه و متمدن و قابل‌تحمل شده‌اند و میل به دعوا ندارند قدرت را به نیروهای پرخاشگر تازه‌نفسی ببازند که از صحاری سر می‌رسند.

آدمهایی از قبیل خواجه نظام‌الملک به حکمرانان می‌گفتند اگر مدام گردن بزنند پس چه کسی آذوقه فراهم کند یا به خدمت بپردازد؛ بنابراین مثل بچهٔ آدم بنشینند سرشان به خوردن و نوشیدن و خنیاگران و بزم‌آرایان گرم باشد و بگذارند وزیر اعظم کارها را راه بیندازد. پیروان حسن صباح گفتند این یعنی سازش، و خنجر در سینهٔ سازشکار نشاندند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر