۱۳۸۹ تیر ۱۷, پنجشنبه

تب فوتبال




اینجا من برخلاف همیشه تونستم با طیب خاطر مسابقات رو ببینم. و در کنار کلی ماجراهای دیگه به خصوص برنامه های موسیقی، تونستم به قول سیمایی ها، ساعات و لحظات خوشی رو برای خودم سپری کنم! حذف غم انگیز کامرون و غنا و بعدش آرژانتین حسابی حالمو گرفت. از اوضاع تراژیک فرانسه هنوز انگشت به دهن موندم. اما از پیروزی غیرقابل انتظار هلند در برابر برزیل بسیار مشعوف شدم و همچنین از نمایش اون پلاکارت پارچه ایه اول بازیشون.

اما هلندی ها از همون اول هم بسیار مدعی بودن. تو پوستر اعلام تاریخ بازی ها که پشت کافه ها و بارها زدن، اسم هلند (یا به قول خودشون نیدرلاند) تا بازی فینال درج شده! حتی یه تبلیغ تلویزیونی مربوط به فوتبال هم نشون می ده که هلند با آلمان روبرو میشه (یعنی اتفاقی که فقط از نیمه نهایی به بعد ممکنه بیفته). مردم عادی هم حسابی جوگیر شدن. چندین جای شهرها، مکان های عمومی برای پخش مسابقات تدارک دیدن تا دیدن مسابقه به تجربه لذت بخش گروهی تبدیل بشه. اکثر کوچه پس کوچه ها و خیابون ها آذین بندی شده و همه جا رنگ نارنجی غوغا می کنه. هرجا هم یه ابتکاری به خرج می دن. جالبه بگم وقتی به شهر زیبا و دلنشینه هارلم رفته بودم، تو یکی از کوچه هاش اهالی هرچی لباس نارنجی داشتن رو از تی شرت و بلوز تا شورت وکرست رو از بند آویزون کرده بودن! موقع بازی با برزیل من فقط تو فکر این مردمی بودم که حالا باید شاهد شکست اورانی ها (یا همون اورنجی های خودمون که تو تلفظ هلندیش یه این روز افتاده) باشن. واسه همین هم بیرون نرفتم و تو اتاق دیدم بازی رو، که نتیجه اش واقعا غیر قابل پیش بینی از آب درآمد.

خلاصه حال کردیم. اما چون همیشه باید یه جای کار بلنگه، اینجا گزارش زنده فردوسی پور رو کم داشتیم اساسی. نمی دونم امسال بودش یا نه؟

شب بازی با اروگوئه هم سر راهم از ماستریخت رفتم آمستردام که بساطی بود اونجا. موقع بازی تمام خیابون هایه همیشه شلوغ شهر حسابی خلوت بود و مردم گله گله تو بارها و کافه ها جمع بودن. اما جمعیت اصلی در میدان ورزشی بزرگ شهر جمع شده بودن که صفحه نمایش غول آسایی توش بود و همگی با لباس ها و کلاه های نارنجی و پر شور و پر هیجان و در حال نوشیدن آبجو بازی رو دنبال می کردن. این آمستردام هم خودش همینجوری یه پدیده ایه وای بحالی که یه همچه ماجرایی هم توش باشه. خلاصه جاتون خالی بود.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر