۱۳۸۹ مرداد ۲۸, پنجشنبه

نواهایی از دوردست یا «آرامش در میان توفان»






خاطرات اروپا: آهسته با لاله ها(6)

اینجا تو تابستون به هر بهانه ای یه مراسم مفرح و جالب هست. تقریبا هیچ آخر هفته ای به حال خودش رها نشده. یه هفته همگی با هم بادبادک هوا می کنن، یه هفته مسابقه قایق رانیه، هفته بعدش مسابقه قایق های کوچک کنترل از راه دوره، یه هفته هم دختر شایسته محله شون رو انتخاب می کنن، یه هفته سیرک راه می ندازن و یه هفته وسط شهرشون پارک بازی برپا می کنن و خلاصه حسابی سرگرمن و خوداشتغال زایی به نحو احسن مهیاست. اما یکی از برنامه های جالبشون اجرای موسیقی زنده در شهره که به مناسبت های مختلف برگزار می شه. مثل روز موسیقی و یا جز ویکند. در این روزها گروه های موسیقی در وسط شهر و در مناطق شلوغ برنامه اجرا می کنن. همه نوع موسیقی هم هست. از موسیقی کلاسیک گرفته تا راک و پاپ. بعضی وقت ها هم یه گروه موسیقی حرفه یا نیمه حرفه ای برای معرفی خودش به مردم یه منطقه یه برنامه مجانی تو پارک اجرا می کنه. یکی از این برنامه هایی که اخیرا دیدم، توی یه روز آخر هفته آفتابی دلچسب در یکی از پارک های زیبای شهر بود. یه گروه نوازندگان سازهای سنتی روسی اجرا داشتن و برخی از قطعات معروف رو البته با ویرایشی بسیار بدیع و زیبا اجرا می کردن. اجراهاشون واقعا خلاقانه بود. بعضی از قطعاتی رو که تقریبا همه میشناسن با پرداختی جدید و غیره منتظره اجرا می کردن به همین دلیل اجراشون خیلی جالب بود یعنی ما مدام بین حس آشنا و ناآشنا در نوسان بودیم. اولش اجرا مطابق انتظارمون شروع می شد اما مرتب رنگ آمیزی های نامنتظره ای به خودش می گرفت. خلاصه تجربه شنیداری خوبی بود. تو پارک هم مردم به شکل پراکنده روی زمین نشسته بودن و یا دراز کشیده بودن و موسیقی گوش می دادن. همه چیز خیلی راحت و خودمونی بود و به قول معروف مجلس بی ریا بود! موسیقی دلنشین، هوای متبوع، آفتاب دلچسب، و مردم آرامی در نزدیکی ... جای همگی خالی.

... واقعا که اینجا چقدر آرومه! و برعکس سمت ما چقدر همه چیز شلوغ و پرهیاهوه ... مگه خدا خودش آرامشی به سرزمین سوختمون عنایت بکنه والا از دست بندگانش که دیگه کاری ساخته نیست .