۱۳۸۹ شهریور ۷, یکشنبه

جشنواره دریانوردی آمستردام یا به هرجا بنگروم فقط کشتی می بینوم!


خاطرات اروپا: آهسته با لاله ها (8)

درود بر دوستان و رهروان عزیز. مراسم شگفت انگیز جشنواره دریانوری آمستردام واقعا جای همگی خالی بود. روزی بسیار هیجان انگیز و پرشور و حال بود. اول بگم که من واقعا عاشق این شهر بی نظیر و پرشروشور آمستردامم. همیشه توش یه چیزهایی هست که تو رو به شگفتی واداره. اگه به جدول برنامه ها و رویدادهای فرهنگی و هنریش نگاهی بکنید می بینید عین تقویم خودمون هر هفته اش یه مراسمیه (و از این نظر فرقی با ما نداره!). این برنامه ها شامل انواع و اقسام رویدادهای ملی و بین المللی میشه. تو تابستون هم که وقت کم میارن و بعضی وقت ها در یک هفته دو سه برنامه با هم تلاقی می کنه. مثل همین هفته پیش که هم زمان سه جشنواره بزرگ و مفصل در آخرهفته با هم تلاقی داشتن. جشنواره لوولندز (سرزمین های جلگه ای) جشنواره کانال ها (گفته بودم که اینجا به هر بهانه ای جشن می گیرن، خوب چرا شهری با این همه کانال آب یه جشن رو به این بهانه نگیره!) و جشنواره دریانوردی آمستردام که به رژه کشتی ها معروفه و هر پنج سال یک بار برگزار می شه و شانس ما امسال مصادف با نوبت برپایش بود. خلاصه من هم خواستم زرنگی کنم و زمانی برم که مصادف با تلاقی این چند برنامه باشه. اما در عمل جشنواره دریانوردی آمستردام به قدری جذاب و مهیج بود که از همون ابتدای صبح تا ساعت ده و نیم شب ما رو یه جوری مشغول کرد که نفهمیدیم زمان چطور گذشت.ماجرای این روز به قرن هجدهم بر می گرده. این بار مراسم در آب های پشت محوطه ایستگاه راه آهن برپا بود. در اونجا 39 کشتی کوچیک و بزرگ کنار سکو پهلو گرفته بود و ملت می تونستن برن و با فراغ بال توی سوراخ سنبه های اون رو بگردن و کنجکاویشون رو تشفی بدن! اما زیباترین و متفاوت ترینشون همون کشتی های قدیمی بادبانی عظیم چوبی بودن که شاید فقط در فیلم ها ممکنه ببینیم. گشتی داخل این کشتی ها یه باره آدمو به داستان های ماجراجویانه دریایی می بره.

بقیه ملت هم هر چه که داشتن و روی آب شناور می موند رو سوار شده بودن و وارد این نمایش عظیم رژه قایق ها شده بودن. هرجا نگاه می کردی انواع و اقسام کشتی های بادبانی بزرگ تا قایق های شخصی بود که با تزیینات و با حال و هوای متفاوت و معمولا همراه با موسیقی در مسیر حلقه ای مراسم شناور بودن. هنگامه ای بود که بیا و تماشا. روز خیلی پر جنب و جوشی بود و همه مردم از کوچیک تا بزرگ می تونستن از این مراسم مفرح استفاده ببرن. در واقع برای همه، برنامه متناسب سن وسالشون تدارک دیده شده بود.

جمعیت بسیار زیادی از همون اول صبح به سمت دریاچه پشت راه آهن می رفتن که محل حرکت کشتی ها بود. همه جا هم تابلو و نشانه برای پیدا کردن مسیر بود. وقتی به محوطه پشت ساختمان میرسی به یکباره چشم انداز وسیعی رو جلو روت می بینی که توش پر از کشتی های بادبانی بزرگ قدیمی بود. هر کشتی برای خودش یه سرگذشتی داشت. مثلا یک کشتی بادبانی چوبی سوئدی بود متعلق به 1738 که طی مدت 6 سال سه بار در مسیر اروپا و چین سفر کرده بود اما در یکی از سفرها به هنگام برگشت در نزدیک اسکله علی رغم کادر حرفه ایش یه باره غرق میشه. درباره غرق شدن اسرارآمیزش کلی افسانه و داستان گفتن. خلاصه این کشتی مدت 250 سال در زیرآب می مونه تا این که در دهه 1980 یه غواص پیداش می کنه.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر